زینبزینب، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

زینب کوچولوی مامانی

بدون عنوان

1391/4/14 8:03
نویسنده : مامانی
768 بازدید
اشتراک گذاری

بامن حرف نزنقهربه من زنگ بزنمشغول تلفن                    ساکتماچدل شکستهدلقکخیال باطل                      عینکآخگاوچرانبغل

زردی :

روزسوم تولد زردی داشتی تا یک ماهگی طول کشیدخیلی ناراحت بودم باخودم میگفتم نکنه خوب نشی  رفتیم پیش پزشک دارو داد ولی خدارو شکر بهتر شدی .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بیست روزگی بابا رفت ماموریت وما رفتیم به شهرمون یعنی خونه مامان بزرگ وبابابزرگ (٢٠آبان ) سرما خوردی احتمالا به خاطر تغییر آب وهوا بود یا روبوسی سرفه های خیلی بدی می کردی یه شب خیلی گریه کردم چون کوچک بودی پزشک فقط دیفن هیدرامین داد سرماخوردگیت طول کشید ولی بالاخره خوب شدی تومی تونستی لبخند بزنی یه روز خنده صدا داری کردی  برام تازه گی داشت خیلی خوابالو بودی شاید توی ٢٤ ساعت دو سه ساعت بیدار بودی ١٦ روز ماموریت بابا طول کشید وقتی که برگشت با حرکات ما تو لبخند می زدی دلم می خواست دوباره اون خنده صدادار رومی کردی بابابرات یه لباس صورتی آورد  خیلی خوشکل بود ولی فقط دوهفته پوشیدی ولباس برات تنگ شده بود ماشاءا... رشد خیلی خوبی داشتی  روز به روز تپل تروخوشکل تر می شدی .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)